کاش دیدنت رویا نبود
کاش دیدنت رویا نبود
گفته بودی می مانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
پشت پرچین شقایق که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت